استغفر الله...
خوبين؟؟؟خوشين؟؟؟سلامتين؟؟؟
چه خبرا؟؟؟با ترانه مادري چي كار ميكنين؟؟ميبينين كه نه؟؟؟
من كه هر وقت داداشي رو نشون ميده محو تلویزیون میشم.دیشب وقتی که این فرخنده داداشیمو تو دانشگاه ضایع کرد بد جوری اعصابم ریخته بود به هم . خواستم این فرخنده رو ..........
(استغفر الله)
دیدید؟؟؟؟؟فک کرده پویا مهد کودک میره...بچه رو کرده پاستوریزه...فقط همین مونده بود که آب جوشیده بهش نده که اونم میده!!!
هیچی دیگه امروز هم که همش عکسای داداشی رو نگاه میکردم هی مامانم میخواست به یه بهانه ای منو از جلوی کامپیوتر بلند کنه آخرشم موفق نشد![]()
دلم بد جوری هوای بوم سفید و کرده...
راستی یه چیزی بگم حال کنین...تازگیا آجیم که فک کنم ۷ سالش باشه هم محسنو دوس داره هر وقت میخوام عکس داداشی رو ببینم اونم میاد کنارم!!!
حال میکنین در عرض دو ماه یه بچه۷ساله رو اغفال کردم...![]()
خوب کجا بودیم؟؟؟؟؟؟؟
آهــــــــــــــــا...میگم این آق بهرام هم بد نیستا!!!از اون تیریپ خط قرمزاست!!!
اما هر چی باشه به داداشی گـــــــل ما که نمیرسه...

خوب حالا واس این که از عصبانیت در بیایم چند تا عکس گذاشتم ادامه مطلب... امیدوارم خوشتون بیاد...من دیگه برم
دوستون دارم....نظر فراموش نشه
تا آپ دیگه .....بـــابــــای...









ســــــــــلام دوستاي گل...










دوســـــــــــــتون دارم




(محسنو ميگم...








آخه جايي كه ما رفته بوديم از شعاع ۲۰۰۰ كيلومتري يه كامپيوتر گازوئيلي هم نداشت



اما خــــــــوب....به نه ماه تحصيل 
ريديف ميديفين؟؟؟
)
