شلام ....شلام......

ديروز پريروز رفته بودم كارنامه بگيرم.آخرين نفري بودم كه از اون مدرسه كارنامه گرفتم.انقدر نرفتم كه آخر خودشون زنگيدن خونمون با التماس ازم خواستن برم كارنامه بگيرم.بيچاره ها از كارو زندگيشون افتاده بودن.

شايد باورتون نشه...خودمم هنوز باورم نشده اما معدلم ۲۰شده..

آخه من از اون بچه هايي نيستم كه خرخوني ميكنن...(بلا نسبت شما)شايد اگه از اول سال تا امتحاناي ترم دوم درس خوندن منو رو هم بذارن يك ساعتم نشه...

اما خوب چي ميشه كرد ررررررروزگاره ديگه...

داشتيم ميگفتيم...

وقتي كارناممو گرفتمو داشتم از حياط مدرسه ميرفتم بيرون يهو چشمم به معلم رياضيمون افتاد...

اون لحظه قيافش ديدني بود... انگار تموم بلاهاي دنيارو ريخته بودن روش... بيچاره تو اون هيرو ويري لگنش (منظورم ماشينشه)پنچرشده بود .اونم  پنچرگيري ميكرد.درحالي كه داشت از عصبانيت منفجر ميشد...

آخه ميدونيد چيه؟؟؟؟؟؟

 قرار بود نمره انضباط كلاسيمو با نمره ترمم جمع كنه كه با اصرار ناظممون (خدا خيرش بده) اين كارو نكرد.

اما خيلي دلش ميخواست اين كارو كنه.آخه همه ي عقده هاشو جمع كرده بود تا نمره ترم دوممو خراب كنه كه دست ناظم گلمون درد نكنه جلوگيري كرد...

خدا نكنه سال ديگه معلممون باشه وگرنه من مجبورم شهريورم امتحان بدم آخه اينجوري كه بوش مياد اگه سال ديگه اون باشه بد جوري حالمو ميگيره...

بعله...اينم جريان امسال.......

من ديگه بايد برم...

فعلا...

آهـــا...راستي نـــــظـــــر يادتون نره...